به گزارش خبرگزاری حوزه، این کتاب مشتمل بر بیست و یک فصل است و نویسنده در مقدمه بر این نکته تأکید می کند که؛ «در کتاب حاضر، به کار بردن اصطلاح «رسانه شناسی» به منظور هدف خلق اثری در راستای «علم رسانه» و در امتداد «ارتباط شناسی» است. به عبارتی تقلید از مسیری است که در حوزه های دیگر علوم، به ویژه پزشکی، سابقه ای طولانی دارد. همان گونه که فیزیولوژی، شاخه ای از بیولوژی است یا «تیروئیدشناسی» شاخه ای از «غده شناسی» است، اینجا نیز «رسانه شناسی» شاخه ای از «ارتباط شناسی» است؛ بنابراین، می توان از تعریف ارتباط شناسی به تعریف رسانه شناسی دست یافت. جامع ترین تعریفی که برای «ارتباط شناسی» یافته ام مربوط به فرهنگ لغات ارتباطات و مطالعات رسانه(۱۹۹۳) است که «ارتباط شناسی» را دانش مطالعه ماهیت، فراگرد و نظام های معنایی مرتبط با همه انواع ارتباطات، در کلیتی متشکل از زمان، فضا، منش و اوضاع و احوال دانسته است.»
در بخش دیگری از این کتاب آمده است: «در تعریف رسانه شناسی، مقصود از «معنی» آن چیزی نیست که برخی به خطا مانند متولیان مطالعات فرهنگی و یا زبانشناسان آن را در کلام، متن و حتی لابهلای سطور جستجو می کنند...در تعریف ارتباط شناسی، حوزه عمل، «همه انواع ارتباطات» ذکر شده است، در حالی که در تعریف رسانه شناسی باید آن را به «ارتباطات رسانه ای» محدود کرد. ارتباطات رسانه ای از یک سو کارکرد هایی دارد که با ماهیت رسانه مرتبط است و از سوی دیگر، کاربرد هایی دارد که با اراده و نیازهای مخاطب مرتبط است، تمایز در این حد پدیده ای است که در انواع دیگر ارتباطات وجود ندارد. تناسب میان نیازهای مخاطب و منافع منابع قدرت و رابطه انواع منابع قدرت با رسانه ها به نمایندگی از مخاطبان نیز از حوزه های مطالعاتی دانش رسانه شناسی است...».